11 | GEN 1:11 | و خداگفت: «زمین نباتات برویاند، علفی که تخم بیاوردو درخت میوهای که موافق جنس خود میوه آوردکه تخمش در آن باشد، بر روی زمین.» و چنین شد. |
26 | GEN 1:26 | و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان وبهایم و بر تمامی زمین و همه حشراتی که بر زمین میخزند، حکومت نماید.» |
28 | GEN 1:28 | و خدا ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان وهمه حیواناتی که بر زمین میخزند، حکومت کنید.» |
30 | GEN 1:30 | و به همه حیوانات زمین و به همه پرندگان آسمان وبه همه حشرات زمین که در آنها حیاتاست، هر علف سبز را برای خوراک دادم.» و چنین شد. |
31 | GEN 1:31 | و خدا هرچه ساخته بود، دید و همانابسیار نیکو بود. و شام بود و صبح بود، روزششم. |
37 | GEN 2:6 | و مه از زمین برآمده، تمام روی زمین را سیراب میکرد. |
42 | GEN 2:11 | نام اول فیشون است که تمام زمین حویله را که در آنجا طلاست، احاطه میکند. |
44 | GEN 2:13 | و نام نهر دوم جیحون که تمام زمین کوش را احاطه میکند. |
45 | GEN 2:14 | و نام نهر سوم حدقل که بطرف شرقی آشور جاری است. و نهرچهارم فرات. |
47 | GEN 2:16 | و خداوند خدا آدم را امرفرموده، گفت: «از همه درختان باغ بیممانعت بخور، |
58 | GEN 3:2 | زن به مار گفت: «از میوه درختان باغ میخوریم، |
61 | GEN 3:5 | بلکه خدا میداند درروزی که از آن بخورید، چشمان شما باز شود ومانند خدا عارف نیک و بد خواهید بود.» |
62 | GEN 3:6 | و چون زن دید که آن درخت برای خوراک نیکوست وبنظر خوشنما و درختی دلپذیر دانش افزا، پس ازمیوهاش گرفته، بخورد و به شوهر خود نیز داد و اوخورد. |
64 | GEN 3:8 | و آواز خداوند خدا را شنیدند که در هنگام وزیدن نسیم نهار در باغ میخرامید، و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا در میان درختان باغ پنهان کردند. |
65 | GEN 3:9 | و خداوند خدا آدم راندا درداد و گفت: «کجا هستی؟» |
69 | GEN 3:13 | پس خداوندخدا به زن گفت: «این چهکار است که کردی؟» زن گفت: «مار مرا اغوا نمود که خوردم.» |
71 | GEN 3:15 | وعداوت در میان تو و زن، و در میان ذریت تو و ذریت وی میگذارم؛ او سر تو را خواهد کوبید وتو پاشنه وی را خواهی کوبید.» |
80 | GEN 3:24 | پس آدم را بیرون کرد و به طرف شرقی باغ عدن، کروبیان را مسکن داد و شمشیرآتشباری را که به هر سو گردش میکرد تا طریق درخت حیات را محافظت کند. |
83 | GEN 4:3 | و بعد از مرور ایام، واقع شد که قائن هدیهای ازمحصول زمین برای خداوند آورد. |
84 | GEN 4:4 | و هابیل نیزاز نخست زادگان گله خویش و پیه آنها هدیهای آورد. و خداوند هابیل و هدیه او را منظورداشت، |
87 | GEN 4:7 | اگر نیکویی میکردی، آیا مقبول نمی شدی؟ و اگر نیکویی نکردی، گناه بر در، درکمین است و اشتیاق تو دارد، اما تو بر وی مسلطشوی.» |
90 | GEN 4:10 | گفت: «چه کردهای؟ خون برادرت از زمین نزد من فریادبرمی آورد! |
94 | GEN 4:14 | اینک مراامروز بر روی زمین مطرود ساختی، و از روی تو پنهان خواهم بود. و پریشان و آواره درجهان خواهم بود و واقع میشود هرکه مرایابد، مرا خواهد کشت.» |
95 | GEN 4:15 | خداوند به وی گفت: «پس هرکه قائن را بکشد، هفت چندان انتقام گرفته شود.» و خداوند به قائن نشانیای داد که هرکه او را یابد، وی را نکشد. |
97 | GEN 4:17 | و قائن زوجه خود را شناخت. پس حامله شده، خنوخ را زایید. و شهری بنا میکرد، و آن شهر را به اسم پسر خود، خنوخ نام نهاد. |
128 | GEN 5:22 | و خنوخ بعد از آوردن متوشالح، سیصد سال با خدا راه میرفت و پسران و دختران آورد. |
130 | GEN 5:24 | وخنوخ با خدا راه میرفت و نایاب شد، زیرا خدااو را برگرفت. |
140 | GEN 6:2 | پسران خدا دختران آدمیان را دیدند که نیکومنظرند، و از هر کدام که خواستند، زنان برای خویشتن میگرفتند. |
142 | GEN 6:4 | و در آن ایام مردان تنومند در زمین بودند. و بعد از هنگامی که پسران خدا به دختران آدمیان درآمدند و آنهابرای ایشان اولاد زاییدند، ایشان جبارانی بودندکه در زمان سلف، مردان نامور شدند. |
145 | GEN 6:7 | وخداوند گفت: «انسان را که آفریدهام، از روی زمین محو سازم، انسان و بهایم و حشرات وپرندگان هوا را، چونکه متاسف شدم از ساختن ایشان.» |
147 | GEN 6:9 | این است پیدایش نوح. نوح مردی عادل بود، و در عصر خود کامل. و نوح با خدا راه میرفت. |
152 | GEN 6:14 | پس برای خودکشتیای از چوب کوفر بساز، و حجرات درکشتی بنا کن و درون و بیرونش را به قیر بیندا. |
154 | GEN 6:16 | و روشنیای برای کشتی بساز و آن را به ذراعی از بالا تمام کن. و در کشتی را در جنب آن بگذار، و طبقات تحتانی و وسطی و فوقانی بساز. |
155 | GEN 6:17 | زیرا اینک من طوفان آب را بر زمین میآورم تاهر جسدی را که روح حیات در آن باشد، از زیرآسمان هلاک گردانم. و هرچه بر زمین است، خواهد مرد. |
159 | GEN 6:21 | و از هر آذوقهای که خورده شود، بگیر و نزد خود ذخیره نما تابرای تو و آنها خوراک باشد.» |
164 | GEN 7:4 | زیرا که من بعد از هفت روزدیگر، چهل روز و چهل شب باران میبارانم، وهر موجودی را که ساختهام، از روی زمین محومی سازم.» |
167 | GEN 7:7 | و نوح وپسرانش و زنش و زنان پسرانش با وی از آب طوفان به کشتی درآمدند. |
169 | GEN 7:9 | دودو، نر و ماده، نزد نوح به کشتی درآمدند، چنانکه خدا نوح را امر کرده بود. |
172 | GEN 7:12 | و باران، چهل روز و چهل شب بر روی زمین میبارید. |
174 | GEN 7:14 | ایشان و همه حیوانات به اجناس آنها، و همه بهایم به اجناس آنها، و همه حشراتی که بر زمین میخزند به اجناس آنها، و همه پرندگان به اجناس آنها، همه مرغان و همه بالداران. |
175 | GEN 7:15 | دودواز هر ذی جسدی که روح حیات دارد، نزد نوح به کشتی درآمدند. |
177 | GEN 7:17 | و طوفان چهل روز بر زمین میآمد، و آب همی افزود و کشتی را برداشت که از زمین بلندشد. |
178 | GEN 7:18 | و آب غلبه یافته، بر زمین همی افزود، وکشتی بر سطح آب میرفت. |
181 | GEN 7:21 | و هر ذی جسدی که بر زمین حرکت میکرد، ازپرندگان و بهایم و حیوانات و کل حشرات خزنده بر زمین، و جمیع آدمیان، مردند. |
182 | GEN 7:22 | هرکه دم روح حیات در بینی او بود، از هرکه در خشکی بود، مرد. |
184 | GEN 7:24 | وآب بر زمین صد و پنجاه روز غلبه مییافت. |
189 | GEN 8:5 | و تا ماه دهم، آب رفته رفته کمتر میشد، و درروز اول از ماه دهم، قله های کوهها ظاهر گردید. |
191 | GEN 8:7 | و زاغ را رهاکرد. او بیرون رفته، در تردد میبود تا آب از زمین خشک شد. |
193 | GEN 8:9 | اماکبوتر چون نشیمنی برای کف پای خود نیافت، زیرا که آب در تمام روی زمین بود، نزد وی به کشتی برگشت. پس دست خود را دراز کرد و آن را گرفته نزد خود به کشتی درآورد. |
203 | GEN 8:19 | و همه حیوانات و همه حشرات و همه پرندگان، و هرچه بر زمین حرکت میکند، به اجناس آنها، از کشتی به در شدند. |
208 | GEN 9:2 | و خوف شما و هیبت شما بر همه حیوانات زمین و بر همه پرندگان آسمان، و بر هرچه بر زمین میخزد، و بر همه ماهیان دریا خواهدبود، بهدست شما تسلیم شدهاند. |
209 | GEN 9:3 | و هرجنبندهای که زندگی دارد، برای شما طعام باشد. همه را چون علف سبز به شما دادم، |
212 | GEN 9:6 | هرکه خون انسان ریزد، خون وی بهدست انسان ریخته شود. زیرا خداانسان را به صورت خود ساخت. |
216 | GEN 9:10 | و با همه جانورانی که با شما باشند، از پرندگان و بهایم و همه حیوانات زمین با شما، با هرچه از کشتی بیرون آمد، حتی جمیع حیوانات زمین. |
217 | GEN 9:11 | عهدخود را با شما استوار میگردانم که بار دیگر هرذی جسد از آب طوفان هلاک نشود، و طوفان بعداز این نباشد تا زمین را خراب کند.» |
218 | GEN 9:12 | و خدا گفت: «اینست نشان عهدی که من میبندم، در میان خود و شما، و همه جانورانی که با شما باشند، نسلا بعد نسل تا به ابد: |
219 | GEN 9:13 | قوس خود را در ابر میگذارم، و نشان آن عهدی که درمیان من و جهان است، خواهد بود. |
221 | GEN 9:15 | آنگاه عهد خود را که در میان من و شما وهمه جانوران ذی جسد میباشد، بیاد خواهم آورد. و آب طوفان دیگر نخواهد بود تا هرذی جسدی را هلاک کند. |
240 | GEN 10:5 | از اینان جزایرامتها منشعب شدند در اراضی خود، هر یکی موافق زبان و قبیلهاش در امت های خویش. |
244 | GEN 10:9 | وی در حضور خداوند صیادی جبار بود. از این جهت میگویند: «مثل نمرود، صیاد جبار در حضور خداوند.» |
269 | GEN 11:2 | و واقع شد که چون از مشرق کوچ میکردند، همواریای در زمین شنعار یافتند و درآنجا سکنی گرفتند. |
270 | GEN 11:3 | و به یکدیگر گفتند: «بیایید، خشتها بسازیم و آنها را خوب بپزیم.» و ایشان راآجر بهجای سنگ بود، و قیر بهجای گچ. |
272 | GEN 11:5 | و خداوند نزول نمود تا شهر وبرجی را که بنی آدم بنا میکردند، ملاحظه نماید. |
273 | GEN 11:6 | و خداوند گفت: «همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کردهاند، والان هیچ کاری که قصد آن بکنند، از ایشان ممتنع نخواهد شد. |
305 | GEN 12:6 | وابرام در زمین میگشت تا مکان شکیم تا بلوطستان موره. و در آنوقت کنعانیان در آن زمین بودند. |
306 | GEN 12:7 | وخداوند بر ابرام ظاهر شده، گفت: «به ذریت تو این زمین را میبخشم.» و در آنجا مذبحی برای خداوند که بر وی ظاهر شد، بنا نمود. |
309 | GEN 12:10 | و قحطی در آن زمین شد، و ابرام به مصرفرود آمد تا در آنجا بسر برد، زیرا که قحط درزمین شدت میکرد. |
310 | GEN 12:11 | و واقع شد که چون نزدیک به ورود مصر شد، به زن خود سارای گفت: «اینک میدانم که تو زن نیکومنظر هستی. |
312 | GEN 12:13 | پس بگو که تو خواهر من هستی تا بهخاطر تو برای من خیریت شود و جانم بسبب توزنده ماند.» |
314 | GEN 12:15 | و امرای فرعون او را دیدند، و او را درحضور فرعون ستودند. پس وی را به خانه فرعون درآوردند. |
319 | GEN 12:20 | آنگاه فرعون در خصوص وی، کسان خود راامر فرمود تا او را با زوجهاش و تمام مایملکش روانه نمودند. |
322 | GEN 13:3 | پس، از جنوب، طی منازل کرده، به بیت ئیل آمد، بدانجایی که خیمهاش در ابتدا بود، در میان بیت ئیل و عای، |
328 | GEN 13:9 | مگر تمام زمین پیش روی تو نیست؟ ملتمس اینکه از من جداشوی. اگر بهجانب چپ روی، من بسوی راست خواهم رفت و اگر بطرف راست روی، من بهجانب چپ خواهم رفت.» |
329 | GEN 13:10 | آنگاه لوط چشمان خود را برافراشت، وتمام وادی اردن را بدید که همهاش مانند باغ خداوند و زمین مصر، به طرف صوغر، سیراب بود، قبل از آنکه خداوند سدوم و عموره راخراب سازد. |
334 | GEN 13:15 | زیرا تمام این زمین را که میبینی به تو وذریت تو تا به ابد خواهم بخشید. |
338 | GEN 14:1 | و واقع شد در ایام امرافل، ملک شنعار، و اریوک، ملک الاسار، و کدرلاعمر، ملک عیلام، و تدعال، ملک امتها، |
346 | GEN 14:9 | باکدرلاعمر ملک عیلام و تدعال، ملک امتها وامرافل، ملک شنعار و اریوک ملک الاسار، چهارملک با پنج. |
357 | GEN 14:20 | و متبارک باد خدای تعالی، که دشمنانت را بهدستت تسلیم کرد.» و او را از هر چیز، دهیک داد. |
360 | GEN 14:23 | که ازاموال تو رشتهای یا دوال نعلینی بر نگیرم، مباداگویی “من ابرام را دولتمند ساختم”. |
363 | GEN 15:2 | ابرام گفت: «ای خداوند یهوه، مرا چه خواهی داد، و من بیاولاد میروم، و مختارخانهام، این العاذار دمشقی است؟» |
365 | GEN 15:4 | در ساعت، کلام خداوند به وی دررسیده، گفت: «این وارث تو نخواهد بود، بلکه کسیکه از صلب تو درآید، وارث تو خواهدبود.» |
371 | GEN 15:10 | پس این همه را بگرفت، و آنها را از میان، دوپاره کرد، و هر پارهای را مقابل جفتش گذاشت، لکن مرغان را پاره نکرد. |
372 | GEN 15:11 | و چون لاشخورها برلاشهها فرود آمدند، ابرام آنها را راند. |
373 | GEN 15:12 | و چون آفتاب غروب میکرد، خوابی گران بر ابرام مستولی شد، و اینک تاریکی ترسناک سخت، اورا فرو گرفت. |
376 | GEN 15:15 | و تو نزد پدران خود به سلامتی خواهی رفت، و درپیری نیکو مدفون خواهی شد. |
378 | GEN 15:17 | و واقع شد که چون آفتاب غروب کرده بودو تاریک شد، تنوری پر دود و چراغی مشتعل ازمیان آن پارهها گذر نمود. |
379 | GEN 15:18 | در آن روز، خداوندبا ابرام عهد بست و گفت: «این زمین را از نهر مصرتا به نهر عظیم، یعنی نهر فرات، به نسل توبخشیدهام، |
388 | GEN 16:6 | ابرام به سارای گفت: «اینک کنیز تو بهدست توست، آنچه پسند نظر تو باشد با وی بکن.» پس چون سارای با وی بنای سختی نهاد، او از نزد وی بگریخت. |
389 | GEN 16:7 | و فرشته خداوند او را نزد چشمه آب دربیابان، یعنی چشمهای که به راه شور است، یافت. |
390 | GEN 16:8 | و گفت: «ای هاجر کنیز سارای، از کجا آمدی وکجا میروی؟» گفت: «من از حضور خاتون خودسارای گریختهام.» |
395 | GEN 16:13 | و او، نام خداوند را که با وی تکلم کرد، «انت ایل رئی» خواند، زیرا گفت: «آیا اینجانیز به عقب او که مرا میبیند، نگریستم.» |
401 | GEN 17:3 | آنگاه ابرام به روی درافتاد و خدا به وی خطاب کرده، گفت: |
404 | GEN 17:6 | و تو را بسیار بارور نمایم و امتها از تو پدیدآورم و پادشاهان از تو به وجود آیند. |
415 | GEN 17:17 | آنگاه ابراهیم به روی درافتاده، بخندید و در دل خود گفت: «آیابرای مرد صد ساله پسری متولد شود و ساره درنود سالگی بزاید؟» |
420 | GEN 17:22 | و چون خدا از سخنگفتن با وی فارغ شد، از نزد ابراهیم صعود فرمود. |
422 | GEN 17:24 | و ابراهیم نود و نه ساله بود، وقتی که گوشت قلفهاش مختون شد. |
423 | GEN 17:25 | و پسرش، اسماعیل سیزده ساله بود هنگامی که گوشت قلفهاش مختون شد. |
425 | GEN 17:27 | وهمه مردان خانهاش، خواه خانه زاد، خواه زرخرید از اولاد اجنبی، با وی مختون شدند. |
427 | GEN 18:2 | ناگاه چشمان خود را بلندکرده، دید که اینک سه مرد در مقابل اوایستادهاند. و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت، و رو بر زمین نهاد |
431 | GEN 18:6 | پس ابراهیم به خیمه، نزد ساره شتافت و گفت: «سه کیل از آرد میده بزودی حاضر کن و آن را خمیرکرده، گردهها بساز.» |