|
30862 | و دیدم چون بره یکی از آن هفت مهر راگشود؛ و شنیدم یکی از آن چهار حیوان به صدایی مثل رعد میگوید: «بیا (و ببین )!» | |
30864 | و چون مهر دوم را گشود، حیوان دوم راشنیدم که میگوید: «بیا (و ببین )!» | |
30866 | و چون مهر سوم را گشود، حیوان سوم راشنیدم که میگوید: «بیا (و ببین )!» و دیدم اینک اسبی سیاه که سوارش ترازویی بدست خود دارد. | |
30868 | و چون مهرچهارم را گشود، حیوان چهارم را شنیدم که میگوید: «بیا (و ببین )!» |