453 | GEN 18:28 | شاید از آن پنجاه عادل پنج کم باشد، آیا تمام شهر را بسبب پنج، هلاک خواهی کرد؟» گفت: «اگرچهل و پنج در آنجا یابم، آن را هلاک نکنم.» |
454 | GEN 18:29 | بار دیگر بدو عرض کرده، گفت: «هر گاه در آنجا چهل یافت شوند؟» گفت: «بهخاطر چهل آن را نکنم.» |
456 | GEN 18:31 | گفت: «اینک جرات کردم که به خداوندعرض کنم. اگر بیست در آنجا یافت شوند؟» گفت: «بهخاطر بیست آن را هلاک نکنم.» |
457 | GEN 18:32 | گفت: «خشم خداوند، افروخته نشود تا این دفعه را فقط عرض کنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟» گفت: «بهخاطر ده آن را هلاک نخواهم ساخت.» |
609 | GEN 24:17 | آنگاه خادم به استقبال او بشتافت و گفت: «جرعهای آب ازسبوی خود به من بنوشان.» |
704 | GEN 26:11 | و ابی ملک تمامی قوم را قدغن فرموده، گفت: «کسیکه متعرض این مرد و زوجهاش بشود، هر آینه خواهد مرد.» |
817 | GEN 29:21 | و یعقوب به لابان گفت: «زوجهام را به من بسپار، که روزهایم سپری شد، تا به وی درآیم.» |
1137 | GEN 38:17 | گفت: «بزغالهای از گله میفرستم.» گفت: «آیا گرومی دهی تا بفرستی.» |
1141 | GEN 38:21 | و از مردمان آن مکان پرسیده، گفت: «آن فاحشهای که سر راه عینایم نشسته بود، کجاست؟» گفتند: «فاحشهای در اینجا نبود.» |
1318 | GEN 43:27 | پس از سلامتی ایشان پرسید و گفت: «آیاپدرپیر شما که ذکرش را کردید، به سلامت است؟ و تا بحال حیات دارد؟» |
1418 | GEN 46:31 | و یوسف برادران خود و اهل خانه پدر خویش را گفت: «میروم تا فرعون را خبر دهم و به وی گویم: “برادرانم و خانواده پدرم که در زمین کنعان بودند، نزد من آمدهاند. |
1425 | GEN 47:4 | وبه فرعون گفتند: «آمدهایم تا در این زمین ساکن شویم، زیرا که برای گله غلامانت مرتعی نیست، چونکه قحط در زمین کنعان سخت است. و الان تمنا داریم که بندگانت در زمین جوشن سکونت کنند.» |
1682 | EXO 6:26 | اینانند هارون وموسی که خداوند بدیشان گفت: «بنیاسرائیل رابا جنود ایشان از زمین مصر بیرون آورید.» |
1871 | EXO 13:3 | وموسی به قوم گفت: «اینروز را که از مصر از خانه غلامی بیرون آمدید، یاد دارید، زیرا خداوندشما را به قوت دست، از آنجا بیرون آورد، پس نان خمیر، خورده نشود. |
2090 | EXO 21:12 | «هرکه انسانی را بزند و او بمیرد، هر آینه کشته شود. |
2465 | EXO 32:26 | آنگاه موسی به دروازه اردو ایستاده، گفت: «هرکه به طرف خداوندباشد، نزد من آید.» پس جمیع بنی لاوی نزد وی جمع شدند. |
2472 | EXO 32:33 | خداوند به موسی گفت: «هرکه گناه کرده است، او را از دفتر خود محو سازم. |
2479 | EXO 33:5 | وخداوند به موسی گفت: «بنیاسرائیل را بگو: شماقوم گردن کش هستید؛ اگر لحظهای در میان توآیم، همانا تو را هلاک سازم. پس اکنون زیورخود را از خود بیرون کن تا بدانم با تو چه کنم.» |
2748 | LEV 1:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: هرگاه کسی از شماقربانی نزد خداوند بگذراند، پس قربانی خود را ازبهایم یعنی از گاو یا از گوسفند بگذرانید. |
2798 | LEV 4:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: اگرکسی سهو گناه کند، در هر کدام از نواهی خداوند که نباید کرد، و به خلاف هریک از آنهاعمل کند، |
2903 | LEV 7:23 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: هیچ پیه گاوو گوسفند و بز را مخورید. |
2909 | LEV 7:29 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: هرکه ذبیحه سلامتی خود را برای خداوند بگذراند، قربانی خود را از ذبیحه سلامتی خود نزد خداوندبیاورد. |
2956 | LEV 9:2 | وهارون را گفت: «گوسالهای نرینه برای قربانی گناه، و قوچی بجهت قربانی سوختنی، هر دو رابی عیب بگیر، و به حضور خداوند بگذران. |
3000 | LEV 11:2 | «بنیاسرائیل راخطاب کرده، بگویید: اینها حیواناتی هستند که میباید بخورید، از همه بهایمی که بر روی زمیناند. |
3047 | LEV 12:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: چون زنی آبستن شده، پسر نرینهای بزاید، آنگاه هفت روز نجس باشد، موافق ایام طمث حیضش نجس باشد. |
3171 | LEV 15:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگویید: مردی که جریان از بدن خود دارد او بهسبب جریانش نجس است. |
3254 | LEV 18:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: من یهوه خدای شما هستم. |
3321 | LEV 20:2 | «بنیاسرائیل را بگو: هر کسی ازبنیاسرائیل یا از غریبانی که در اسرائیل ماوا گزینند، که از ذریت خود به مولک بدهد، البته کشته شود؛ قوم زمین او را با سنگ سنگسار کنند. |
3405 | LEV 23:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: موسمهای خداوند که آنها رامحفلهای مقدس خواهید خواند، اینهاموسمهای من میباشند. |
3413 | LEV 23:10 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون به زمینی که من به شما میدهم داخل شوید، و محصول آن را درو کنید، آنگاه بافه نوبر خود رانزد کاهن بیاورید. |
3427 | LEV 23:24 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: در ماه هفتم در روز اول ماه، آرامی سبت برای شما خواهدبود، یعنی یادگاری نواختن کرناها و محفل مقدس. |
3437 | LEV 23:34 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: در روزپانزدهم این ماه هفتم، عید خیمهها، هفت روزبرای خداوند خواهد بود. |
3449 | LEV 24:2 | که «بنیاسرائیل را امر بفرما تا روغن زیتون صاف کوبیده شده برای روشنایی بگیرند، تا چراغ را دائم روشن کنند. |
3472 | LEV 25:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون شما به زمینی که من به شما میدهم، داخل شوید، آنگاه زمین، سبت خداوند را نگاه بدارد. |
3573 | LEV 27:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون کسی نذر مخصوصی نماید، نفوس برحسب برآورد تو، از آن خداوند باشند. |
3795 | NUM 5:2 | «بنیاسرائیل را امر فرما که مبروص را وهرکه جریان دارد و هرکه از میته نجس شود، ازاردو اخراج کنند. |
3799 | NUM 5:6 | «بنیاسرائیل را بگو: هرگاه مردی یا زنی به هرکدام از جمیع گناهان انسان مرتکب شده، به خداوند خیانت ورزد، و آن شخص مجرم شود، |
3805 | NUM 5:12 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: هرگاه زن کسی از او برگشته، به وی خیانت ورزد، |
3826 | NUM 6:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون مرد یا زن نذر خاص، یعنی نذر نذیره بکند، و خود را برای خداوند تخصیص نماید، |
3968 | NUM 9:2 | «بنیاسرائیل عید فصح را در موسمش بجا آورند. |
3976 | NUM 9:10 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: اگر کسی ازشما یا از اعقاب شما از میت نجس شود، یا درسفر دور باشد، مع هذا فصح را برای خداوند بجاآورد. |
4071 | NUM 12:11 | و هارون به موسی گفت: «وایای آقایم بار این گناه را بر ما مگذار زیرا که حماقت کرده، گناه ورزیدهایم. |
4156 | NUM 15:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون به زمین سکونت خود که من آن را به شما میدهم داخل شوید، |
4172 | NUM 15:18 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون به زمینی که من شما را در آن درمی آورم داخل شوید، |
4192 | NUM 15:38 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو که: برای خود بر گوشه های رخت خویش در قرنهای خود صیصیت بسازند و رشته لاجوردی بر هرگوشه صیصیت بگذارند. |
4581 | NUM 28:2 | «بنیاسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: مراقب باشید تا هدیه طعام مرا از قربانی های آتشین عطر خوشبوی من در موسمش نزد من بگذرانید. |
4813 | NUM 33:51 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون شما از اردن به زمین کنعان عبور کنید، |
4820 | NUM 34:2 | «بنیاسرائیل را امر فرموده، به ایشان بگو: چون شما به زمین کنعان داخل شوید، این است زمینی که به شما به ملکیت خواهد رسید، یعنی زمین کنعان با حدودش. |
4849 | NUM 35:2 | «بنیاسرائیل را امر فرما که از نصیب ملک خود شهرها برای سکونت به لاویان بدهند، ونواحی شهرها را از اطراف آنها به لاویان بدهید. |
4857 | NUM 35:10 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، به ایشان بگو: چون شما از اردن به زمین کنعان عبور کنید، |
4877 | NUM 35:30 | «هرکه شخصی را بکشد پس قاتل به گواهی شاهدان کشته شود، و یک شاهد برای کشته شدن کسی شهادت ندهد. |
5683 | DEU 29:1 | و موسی تمامی اسرائیل را خطاب کرده، به ایشان گفت: «هرآنچه خداوند در زمین مصر بافرعون و جمیع بندگانش و تمامی زمینش عمل نمود، شما دیدهاید. |
5869 | JOS 1:16 | ایشان در جواب یوشع گفتند: «هرآنچه به ما فرمودی خواهیم کرد، و هر جا ما را بفرستی، خواهیم رفت. |
5880 | JOS 2:9 | و به آن مردان گفت: «میدانم که یهوه این زمین را به شما داده، و ترس شما بر مامستولی شده است، و تمام ساکنان زمین بهسبب شما گداخته شدهاند. |
5985 | JOS 7:7 | و یوشع گفت: «آهای خداوند یهوه برای چه این قوم را از اردن عبور دادی تا ما را بهدست اموریان تسلیم کرده، ما را هلاک کنی، کاش راضی شده بودیم که به آن طرف اردن بمانیم. |
6220 | JOS 15:16 | و کالیب گفت: «هرکه قریه سفررا بزند و آن را بگیرد، دختر خود عکسه را به زنی به او خواهم داد. |
6376 | JOS 20:2 | «بنیاسرائیل را خطاب کرده، بگو: شهرهای ملجایی را که درباره آنها به واسطه موسی به شما سخن گفتم، برای خود معین سازید |
6619 | JDG 4:18 | ویاعیل به استقبال سیسرا بیرون آمده، وی را گفت: «برگردای آقای من؛ به سوی من برگرد، |
6620 | JDG 4:19 | ومترس.» پس به سوی وی به چادر برگشت و او رابه لحافی پوشانید. و او وی را گفت: «جرعهای آب به من بنوشان، زیرا که تشنه هستم.» پس مشک شیر را باز کرده، به وی نوشانید و او راپوشانید. |
6669 | JDG 6:13 | جدعون وی راگفت: «آهای خداوند من، اگر یهوه با ماست پس چرا این همه بر ما واقع شده است، و کجاست جمیع اعمال عجیب او که پدران ما برای ما ذکرکرده، و گفتهاند که آیا خداوند ما را از مصر بیرون نیاورد، لیکن الان خداوند ما را ترک کرده، و بهدست مدیان تسلیم نموده است.» |
6671 | JDG 6:15 | او در جواب وی گفت: «آهای خداوند چگونه اسرائیل را رهایی دهم، اینک خاندان من در منسی ذلیل تر از همه است و من درخانه پدرم کوچکترین هستم.» |
6678 | JDG 6:22 | پس جدعون دانست که اوفرشته خداوند است. و جدعون گفت: «آهای خداوند یهوه، چونکه فرشته خداوند را روبرودیدم.» |
6701 | JDG 7:5 | و چون قوم را نزد آب آورده بود، خداوند به جدعون گفت: «هرکه آب را به زبان خود بنوشد چنانکه سگ مینوشد او را تنها بگذار، و همچنین هرکه بر زانوی خود خم شده، بنوشد.» |
6866 | JDG 11:35 | و چون او را دید، لباس خودرا دریده، گفت: «آهای دختر من، مرا بسیار ذلیل کردی و تو یکی از آزارندگان من شدی، زیرا دهان خود را به خداوند باز نمودهام و نمی توانم برگردم.» |
6894 | JDG 13:8 | و مانوح از خداوند استدعا نموده، گفت: «آهای خداوند تمنا اینکه آن مرد خدا که فرستادی بار دیگر نزد ما بیاید و ما را تعلیم دهد که با ولدی که مولود خواهد شد، چگونه رفتار نماییم.» |
6902 | JDG 13:16 | فرشته خداوند به مانوح گفت: «اگرچه مراتعویق اندازی، از نان تو نخواهم خورد، و اگرقربانی سوختنی بگذرانی آن را برای یهوه بگذران.» زیرا مانوح نمی دانست که فرشته خداوند است. |
6941 | JDG 15:10 | و مردان یهودا گفتند: «چرا بر ما برآمدید.» گفتند: «آمدهایم تا شمشون را ببندیم و برحسب آنچه به ما کرده است به اوعمل نماییم.» |
6942 | JDG 15:11 | پس سه هزار نفر از یهودا به مغاره صخره عیطام رفته، به شمشون گفتند: «آیاندانستهای که فلسطینیان بر ما تسلط دارند، پس این چهکار است که به ما کردهای؟» در جواب ایشان گفت: «به نحوی که ایشان به من کردند، من به ایشان عمل نمودم.» |
6943 | JDG 15:12 | ایشان وی را گفتند: «ماآمدهایم تا تو را ببندیم و بهدست فلسطینیان بسپاریم.» شمشون در جواب ایشان گفت: «برای من قسم بخورید که خود بر من هجوم نیاورید.» |
6949 | JDG 15:18 | پس بسیار تشنه شده، نزد خداوند دعاکرده، گفت که «بهدست بنده ات این نجات عظیم را دادی و آیا الان از تشنگی بمیرم و بهدست نامختونان بیفتم؟» |
7049 | JDG 19:23 | و آن مرد صاحبخانه نزد ایشان بیرون آمده، به ایشان گفت: «نیای برادرانم شرارت مورزید، چونکه این مرد به خانه من داخل شده است، این عمل زشت را منمایید. |
7112 | JDG 21:8 | و گفتند: «کدامیک از اسباط اسرائیل است که به حضور خداوند به مصفه نیامده است؟» و اینک از یابیش جلعاد کسی به اردو و جماعت نیامده بود. |
7153 | RUT 2:2 | و روت موآبیه به نعومی گفت: «مرا اجازت ده که به کشتزارها بروم و در عقب هر کسیکه در نظرش التفات یابم خوشه چینی نمایم. او وی را گفت: «بروای دخترم.» |
7179 | RUT 3:5 | او وی را گفت: «هرچه به من گفتی، خواهم کرد.» |
7454 | 1SA 11:7 | پس یک جفت گاو را گرفته، آنهارا پاره پاره نمود و بهدست قاصدان به تمامی حدود اسرائیل فرستاده، گفت: «هرکه در عقب شاول و سموئیل بیرون نیاید، به گاوان او چنین کرده شود.» آنگاه ترس خداوند بر قوم افتاد که مثل مرد واحد بیرون آمدند. |
7460 | 1SA 11:13 | اما شاول گفت: «کسیامروز کشته نخواهد شد زیرا که خداوندامروز در اسرائیل نجات به عمل آورده است.» |
7517 | 1SA 14:7 | و سلاحدارش به وی گفت: «هرچه در دلت باشد، عمل نما. پیش برو؛ اینک من موافق رای تو با تو هستم.» |
7550 | 1SA 14:40 | پس به تمامی اسرائیل گفت: «شما به یک طرف باشید و من با پسر خود یوناتان به یک طرف باشیم.» و قوم به شاول گفتند: «هرچه در نظرت پسند آید، بکن.» |
7551 | 1SA 14:41 | و شاول به یهوه، خدای اسرائیل گفت: «قرعهای راست بده.» پس یوناتان و شاول گرفته شدند و قوم رها گشتند. |
7599 | 1SA 16:2 | سموئیل گفت: «چگونه بروم. اگر شاول بشنود مرا خواهدکشت.» خداوند گفت: «گوسالهای همراه خود ببرو بگو که به جهت گذرانیدن قربانی برای خداوندآمدهام. |
7736 | 1SA 20:4 | یوناتان به داود گفت: «هرچه دلت بخواهد آن را برای تو خواهم نمود.» |
7797 | 1SA 22:7 | وشاول به خادمانی که در اطرافش ایستاده بودند، گفت: «حالای بنیامینیان بشنوید! آیا پسر یسا به جمیع شما کشتزارها و تاکستانها خواهد داد و آیاهمگی شما را سردار هزارهها و سردار صده هاخواهد ساخت؟ |
7802 | 1SA 22:12 | و شاول گفت: «ای پسر اخیتوب بشنو.» اوگفت: «لبیکای آقایم!» |
7979 | 1SA 29:9 | اخیش در جواب داود گفت: «میدانم که تودر نظر من مثل فرشته خدا نیکو هستی لیکن سرداران فلسطینیان گفتند که با ما به جنگ نیاید. |
8143 | 2SA 5:8 | و در آن روز داود گفت: «هرکه یبوسیان رابزند و به قنات رسیده، لنگان و کوران را که مبغوض جان داود هستند (بزند).» بنابرین میگویند کور و لنگ، به خانه داخل نخواهند شد. |
8332 | 2SA 13:12 | او وی راگفت: «نیای برادرم، مرا ذلیل نساز زیرا که چنین کار در اسرائیل کرده نشود، این قباحت را به عمل میاور. |
8345 | 2SA 13:25 | پادشاه به ابشالوم گفت: «نیای پسرم، همه ما نخواهیم آمد مبادا برای تو بار سنگین باشیم.» وهرچند او را الحاح نمود لیکن نخواست که بیایدو او را برکت داد. |
8369 | 2SA 14:10 | و پادشاه گفت: «هرکه با توسخن گوید، او را نزد من بیاور، و دیگر به تو ضررنخواهد رسانید.» |
8460 | 2SA 17:8 | و حوشای گفت: «میدانی که پدرت ومردانش شجاع هستند و مثل خرسی که بچه هایش را در بیابان گرفته باشند، در تلخی جانند، و پدرت مرد جنگ آزموده است، و شب را در میان قوم نمی ماند. |
8486 | 2SA 18:5 | و پادشاه یوآب و ابیشای و اتای راامر فرموده، گفت: «بهخاطر من بر ابشالوم جوان به رفق رفتار نمایید. و چون پادشاه جمیع سرداران را درباره ابشالوم فرمان داد، تمامی قوم شنیدند. |
8584 | 2SA 21:1 | و در ایام داود، سه سال علی الاتصال قحطی شد، و داود به حضور خداوندسوال کرد و خداوند گفت: «بهسبب شاول وخاندان خون ریز او شده است زیرا که جبعونیان را کشت.» |
8587 | 2SA 21:4 | جبعونیان وی را گفتند: «از شاول و خاندانش، نقره و طلا نمی خواهیم ونه آنکه کسی در اسرائیل برای ما کشته شود.» اوگفت: «هرچه شما بگویید، برای شما خواهم کرد.» |
9088 | 1KI 10:6 | و به پادشاه گفت: «آوازهای که درباره کارها وحکمت تو در ولایت خود شنیدم، راست بود. |
9217 | 1KI 13:30 | وجسد او را در قبر خویش گذارد و برای او ماتم گرفته، گفتند: «وایای برادر من!» |
9331 | 1KI 17:11 | و چون به جهت آوردن آن میرفت وی را صدا زده، گفت: «لقمهای نان برای من در دست خود بیاور.» |
9442 | 1KI 20:31 | و بندگانش وی را گفتند: «هماناشنیدهایم که پادشاهان خاندان اسرائیل، پادشاهان حلیم میباشند، پس بر کمر خود پلاس و بر سر خود ریسمانها ببندیم و نزد پادشاه اسرائیل بیرون رویم شاید که جان تو را زنده نگاه دارد. |
9623 | 2KI 4:16 | و گفت: «دراین وقت موافق زمان حیات، پسری در آغوش خواهی گرفت.» و او گفت: «نیای آقایم؛ ای مردخدا به کنیز خود دروغ مگو.» |
9683 | 2KI 6:5 | و هنگامی که یکی ازایشان تیر را میبرید، آهن تبر در آب افتاد و اوفریاد کرده، گفت: «آهای آقایم زیرا که عاریه بود.» |
9693 | 2KI 6:15 | و چون خادم مرد خداصبح زود برخاسته، بیرون رفت. اینک لشکری باسواران و ارابهها شهر را احاطه نموده بودند. پس خادمش وی را گفت: «آهای آقایم چه بکنیم؟» |
9739 | 2KI 8:8 | پس پادشاه به حزائیل گفت: «هدیهای بهدست خود گرفته، برای ملاقات مردخدا برو و به واسطه او از خداوند سوال نما که آیااز این مرض خود شفا خواهم یافت؟» |